من در شهرستان سبزوار متولد شدم و در دانشگاه آزاد فارغ التحصیل مقطع کارشناسی IT شدم و هم زمان(۱۳۹۱) در دانشگاه حکیم سبزوار زیر نظر دکتر اسکندری(مدیر گروه صنایع) امور تولید محتوای متنی و تصویری مرتبط به هیات علمی دانشگاه رو انجام می دادم. در حین انجام کارهای دانشگاهی و شخصی در فضای فیسبوک یک ایده ی جذاب به نام ویوا۹۰ داشتم. یک تیم ۴ نفره برای طراحی سایت, تولید محتوا و فیلمبرداری از دوستانم برای ایجاد یک رسانه ورزشی شکل دادم و تونستیم در ماه اول ۱ میلیون بازید و ۹ میلیون تومان درآمد خالص کسب کنیم. حتی به فرمانداری و تربیت بدنی هم برای قدردانی دعوت شدیم. اما بعد از آن ماه دیگر نه درآمدی داشتم و نه رسانه ای وجود داشت و درآمدم به صفر تومان رسید و این همان جایی است که یک درس بسیار مهم گرفتم: شما می توانید یک تیم عالی با محصولی جذاب داشته باشید, اما اگر نمی دانید که چگونه مشتری جذب کنید و درآمد خود را رشد دهید، در واقع هیچ کار ارزشمندی نکرده اید. بنابراین به بازاریابی علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم سفر کنم و یاد بگیرم: چه زمانی، چه کاری باید انجام بدیم که مشتری محصول را خریداری کند؟
سال ۹۴ تونستم آزمون ورودی دانشگاه آزاد تهران شمال رو پاس کنم و وارد دوره کارشناسی ارشد بشم، راستش خیلی هیجان زده بودم و از وارد یک محیط پویا میشم حسابی خوشحال بودم و تونستم با افراد متخصص زیادی آشنا بشم، ازشون یاد بگیرم، دید درست به کار و ساختار سازمانی پیدا کنم که یک مسیر تاریک رو برای من روشنتر کرد.
ترم اول دانشگاه با سامان توحیدیان (عضو فعلی اسنپتریپ) آشنا شدم، سامان تو کارش بینظیر بود، یک برنامه نویس تمام عیار وب، من هم بخاطر مخارجی که داشتم و با تجربهای که از ویوا۹۰ گرفته بودم سریعا دست به کار شدم و با یک بازاریابی فامیلی ۲ تا سفارش وبسایت اختصاصی با مبلغ ۹۰۰ هزار تومان برای ۱ ماه گرفتم و مدام با سامان مشورت میکردم تا اینکه تعداد سفارشم رو افزایش دادم.
کنار این کار فریلنسری که درآمدش فقط کفاف یک زندگی ساده رو میداد دوست داشتم کارهای دیگهای هم انجام بدم، رضا شوخ چشم یکی از دوستای نزدیکم رو تو اون زمان شناختم، رضا کارش تحلیل داده و دیتا بود که تو ایرانسل فعالیت میکرد، خیلی برای من هیجان انگیز بود که وارد این حوزه جدید بشم ولی زمان و هزینه اجازه نداد که بتونم سریع عمل کنم و زمان من رو به دوره جدید زندگیم هل داد.
ورود به هلدینگ فراکاو در ابتدای کار تجربه شگفتانگیزی برای من بود، از این جهت که قرار بود با افراد با تجربه زیادی همسفر شوم، تیم محتوا توسط امیر تاجیک یکی از اساتید بزرگ حوزه مستند مدیریت میشد و CTO هلدینگ یکی از باعلمترین های حوزهی وب و اپلیکیشن بود تا تاکنون دیدهام، احسان آراسته مدیر تیم برنامه نویسی فراکاو و تماشا در کنار تیم خوبی که داشت خیال مارا از خیلی جهات آسوده میکرد (CTO فعلی علی بابا) و حضور سرمایهگزاران بزرگ در این حوزه دست مارا برای انجام خیلی از نوآوریها باز میگذاشت.
شروع مسیر با یک تیم ۶ نفره محتواییVOD بود که با حضور من ۷ نفر میشدیم، من ابتدا به عنوان یک اپراتور محتوا با KPI آپلود تعداد ویدیویی در روز که باید اصول زیر را رعایت میکردیم مشغول به فعالیت شدیم:
اولین هک رشد – کاهش هزینههای منابع انسانی و افزایش تولید محتوا تا ۱۰ برابر
همه چیز عادی بود تا اینکه تیم خلاق ما شکل گرفت، خشایار غفاری، مهدی سلیمانی، علی آریانی، مسعود طاهری، محسن قزلباش و … تقریبا هسته اصلی را شکل میدادیم و دوست داشتیم بزرگ و بزرگتر بشویم که تنها راه آن موفقیت بود و موفقیت ما در گرو تولید محتوا بیشتر، افزایش اعتبار برند و بازید حداکثری بود.
ما به طور میانگین با 20 نفر نیروی انسانی که هر نفر به طور میانگین میتوانستیم بین ۸۰ تا ۱۰۰ ویدیو آپلود کنیم و تعداد ویدیویی که در روز توسط کاربران آپلود میشد نهایتا ۳۰۰۰ ویدیو روزانه داشتیم با میانگین کاربر (ماهیانه ۱ میلیون کاربر که ۹۲٪ آن از طریق ریفرال ورزش۳ بو)د که این عدد در برابر اعداد ۳۰ هزار تا ۵۰ هزار ویدیو آپلودی آپارات یک بچه بازی بود و در کنار ما اون روزها فیلیمو و نماوا فعالیت خودشان را بیشتر از پیش کرده بودند.
ایدهی آپلود ویدیو به طور مستقیم از ۴ سرویس Youtube, Vimeo, twitch و آپارات در مرحله اول به دلیل حجم بالای درخواست به سرورهای تماشا احمقانه به نظر میرسید ولی خب احسان آراسته به خوبی این ایده را اجرا کرد تا قدرت تولید محتوای ما در سایت به عدد ۲۰ تا ۳۰ هزار ویدیو در روز رسید که در این میان در حال مذاکره با ۱۹۰ تولید کننده محتوا در نمایشگاه رسانههای دیجیتال ۹۶ بودیم (میانگین بازید ویدیو در ماه به حدود ۴ میلیون رسید) و در نهایت توانستیم با بودجه کمی که در اختیار داشتیم تولیدکنندگان محتوای زیادی را جذب کنیم و حجم تولید محتوای UGC به نسبت خوبی افزایش پیدا کرد و خب الان دیگر میتوانستیم سرعت بهتری داشته باشیم اما به یک مشکل بزرگ برخوردیم آنهم افزایش تولید محتوای بی کیفتی که از Import ویدیوها میشد بود، صفحات تگ زیادی ساخته میشدند، محتوا بعضا بیکیفیت و تکراری با موضوعات اشتباهی بود که کار ما در آن حجم از تعداد آپلود سخت میکرد.
اگر آپدیت Import ویدیو را یک هک رشد و یک محصول نوآور ببینیم در مرحله بهینهسازی آن قرار گرفتیم که ایدههای جالب آن را کامل تر کرد مثل:
دومین هک رشد – اجرای SEO
اما دومین هک رشدی که توسط تیم ما اتفاق افتاد که ایدهی اصلیاش از سمت من بود و کامل کردن و اجرا که قسمت اصلی ماجرا بود توسط تیم اجرا شد، موضوع SEO بود.
در سال ۹۳ موضوع پایاننامه دوره کارشناسیم بهینه سازی موتورهای جستجوگر بود که بعدها به سایت ویوا۹۰ سر میزدم میدیدم تعداد زیادی کاربر داخل وبسایت هستند بدون اینکه بدونم از کجا آمدم و یک جرقه تو ذهن من ایجاد کرد و سریعا پایان نامه رو پیدا کردم و مطالبش رو مثل قرص ریختیم تو نوشیدنیهای بچه ها و به سرعت آموزش دیدیم و اطلاعاتمون رو بیشتر کردیم، هستهی اصلی تیم با سرعت باور نکردنی به بقیه بچهها SEO را آموزش میدانند و محتوای Import شده با اصول SEO وارد وبسایت میشد که نتیجهی بی نظیری داشت حدود ۲۰ میلیون بازدید فقط ۱ ماه، این نتیجه بی نظیر بود، اولین اتفاق هم در جشنواره فیلم فجر ۹۶ افتاد که تمام کلمات کلیدی جشنواره را توانستیم در صفحه ۱ گوگل داشته باشیم، مثلا امین حیایی که جستجو میکردید ۱۰ لینک اول صفحه مربوط به تماشا بود (فکر کنم برای کارهای ما بود که گوگل آپدیت نهایت ۲ نتیجه از یک برند رو برای صفحات گوگل بهینه کرد )
سومین هک رشد – قرار گرفتن در جمع بزرگان
این تعداد از بازدید و جایگاه ۳۹۰ در وبسایت الکسا برای اینکه ما بزرگتر بشویم کافی نبود، ورزش۳ رتبه ۲ وبسایتهای ایرانی بود و با چالشهایی که با آپارات و دیجیکالا داشت به صورت مستمر نیاز به یک پشتوانه قوی داشت که روی ماهم حساب کرده بودند. )تیم ما تیم خوبی بود و به جرات میگم تا به امروز تیمی به هماهنگی تیم تماشا ندیدم)
سومین هک رشد توسط علی اتفاق افتاد که در نمایشگاه رسانه های دیجیتال ۹۶ با یک شعبده باز گوگل آشنا شده بود، یک نرم افزار مزخرف رو به ۶۰ هزار تومان خریدیم و هفته ها در کولهپشتیم خاک میخورد، یک شب با علی اون نرم افزار مزخرف رو تست کردیم و دیدیم زمانی که دکمه فعال رو میزنیم کاربر وارد وبسایت میشه و نکته جالب این بود که بعدها فهمیدیم این کاربر واقعی هست فقط از نقاط مختلف دنیا که مثل یک جرقه یک انبار انگیزه رو روشن کرد، ما تونستیم برای یکی از ویدیوهای تولیدی تماشا که با آزاده نامداری (قبل از اتفاق معروف، برنامه پدر و مادر خوبی باشیم) ساخته بودیم بازدید ۴۰۰ هزارتایی در مدت ۲ روز بیاوریم و به همان اندازه که بازیدید بالا میرفت موج PR این برنامه هم افزایش پیدا میکرد اما نکته اینجا بود که ما از نرمافزار مزخرفمون فقط ۱ عدد قفل شده داشتیم و ما باید ۲۰ میلیون بازیدید حداق ۲ برابر میکردیم.
یک تیم برنامه نویسی در شهرستان سبزوار میشناختیم که بچههای نخبهای توش فعالیت میکردن اما با کمی بولوف که من برای پیش برد کارم هم به ۱ درصد توانایی هم چنگ مینداختم، من به عنوان سرگروه فنی کار رو پیش گرفت یک بودجه از امیرتاجیک برای توسعه این فرآیند دریافت کردیم و یک اتاق سرور در واحد تماشا ساختیم که با ۶ سیستم قدرتمند پر شده و ۱ ربات ماکرو هم طراحی شد بود که برنامههارو ما به صورتی دستی اعمال نکنیم و بتونیم به صورت شبانه روز ترافیک رو کنترل کنیم، این مسیر موفقیت آمیز بود و ما کارمون رو انجام دادیم و آماده اتفاق خوب بودیم، رباتها رو قطع کردیم و سیستم رو به صورت دستی جلو میبردیم، در جام جهانی و در شبی که ایران و مراکش بازی داشتند توانستیم به رنک ۱۵ الکسا ایران برسیم و در آن ماه رکورد ۴۵ میلیون بازید ماهیانه را زدیم و یک جشن بزرگ تمام تیم بود.
این سیستم ساخته شده را با یکی از تیم های هلدینک سرآوا که به مدیریت آقای شایان شلیله و سعید نجاران بود برای تجاری سازی پیش بردیم که در نهایت اتفاقات خوبی نیافتاد و یک درس بزرگ برای ما داشت:
“هر روز و هر لحظه برای رسیدن به اهداف باید تلاش کرد و موفقیت دقیقا یک قدم جلوتر از نقطهی ناامیدی است”
تصویر مربوط به صفحه Performance تماشا در سال ۹۷ است. (سرچ کنسول ابزار رسمی گوگل برای نمایش عملکرد وبسایت در گوگل است)
چهارمین هک رشد – ورود شعبده باز
بعد از این اتفاق ما دیگه نتونستیم بیشتر از یک حدی پیش بریم، یک سرور پر از محتوا داشتیم که تمام پتانسیل رو برای بازید استفاده کرده و از الان به بعد باید خیلی آسونتر اینکار رو انجام میدادیم که واقعیت نه به دانش من میرسید و نه دیگه ایدهای باقی مانده بود، نیاز به یک فکر جدید داشتیم که این فکر و اتفاق اینبار با محسن طاووسی اتفاق افتاد، یک شعبده باز دیوانه تو حوزه SEO ، رفاقتمون به کنار، بعد از گذشت ۲ ماه از حضورش بازدید ۴۵ میلیونی ما به هیچ هزینه به ۹۰ میلیون بازدید روزانه بدون هیچ ایونت خاصی رسید، فقط با تغییرات سادهای که میدانست در کجا باید ایجاد کند و این مثل درمان یک غدهی سرطانی بدخیم بود.
پنجمین هک رشد – اولین ساختار استاندارد
اینبار ما برای بزرگ تر شدن نیاز به ساختار داشتیم، ساختاری که هر نفر شرایط کاری و KPI مشخصی داشته باشد و این ساختاربندی از توسط هاله چیت سازان عزیز با علم بالایی که داشت و به خوبی اتفاق افتاد و سر و سامان گرفتیم هرچند ظاهرا تماشا یک فرزند ناخوانده برای فراکاو بود و در نهایت با رفت و برگشتهای زیادی که اتفاق افتاد در نهایت در ۳۰ آذر ۹۷ تماشا رو به مقصد ساناگستر (آچاره و اوبار) ترک کردم.
سایت تماشا بستری مناسب برای اشتراک گذاری ویدیو و تولید محتوای ویدیویی توسط کاربران است. در این بستر کاربران توانایی بارگذاری محتوای ویدیویی را خواهند داشت که به صورت عمومی قابل دسترس خواهد بود. امکان دسترسی به این بستر از طریق شبکه جهانی اینترنت و همچنین از طریق تلفنهای همراه هوشمند، در حال حاضر امکان پذیر می باشد.
وارد شدن به یک محیط استارتاپی که با یک ایدهی جادویی توانسته بود ۶ میلیون دلار را از حرکت اول کسب کند برای من خیلی جزاب بود جدا از اینکه با ۱۰۰ متخصص کاربلد آشنا میشدم، درست وسط اتفاقات بزرگ ساناگسترسبز به این تیم اضافه شدم و انقدر سریع کارها پیش میرفت که بعد از ۲ ماه به ساختمان جدید نقل مکان کردیم، تو این مدت مشکلات زیادی وجود داشت که نمیتوانستم کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم، مثلا برای یکی از ایدههای ویدیویی من در اوبار قرار شد از رانندگان تریلی تولید محتوای ویدیویی خلاق اتفاق بیافتد که در کنار آن کمپینی رو اجرا کنیم برای آگاهی عمومی بیشتر که این ایده تا استارت خورد مثل یک چرخ زیر پای تریلی خورد شد و برای من عجیب بود که مدیر من از این شکست خوشحاله و بارها با دید مثبت به این مورد نگاه میکردم، در مرحله دوم برای بهینه سازی UI/UX وبسایت با محمدعلی یکی از برنامه نویسای خوب اوبار آچاره شروع به کار کردم و ایده هارو دادم و در نهایت توسط همین مدیر از خدا بی خبر شکست خورد و یک ایده دیگه توسط یک آدم عجیب که اصلا این کارش نبود اجرا شد که در نهایت با صحبتی که با دوستان خوبم در اوبار داشتم تصمیم گرفتم برای خروج از هلدینگ با بهمن امام صحبت کنم.
بهمن خوش فکر و دلسوز بود و نگذاشت که من از مجموعه خارج بشم و من رو به تیم آچاره منتقل کرد و کنار آیسان سبایی کار ر، پیش بردم که تو مرحله اول شروع کردم وبسایت رو بهینه کردن و تعامل با تیم فنی و CTO مجموعه آقای حسام صلواتی، حسام خوش اخلاق ترین مدیر فنیای هستش که تا الان باهاش آشنا شدم و تونستم کارهای خوبی با ایشان انجام بدم، کنار برنامه های جدید و اجراییم بخش کمپینهای اینستاگرامی شهرهای مختلف رو هم انجام میدادم که اگر اشتباه نکنم در سهشنبه پایانی سال ۹۷ فقط در یک روز ۱۵۰ کمپین اجرا کردم که از مرحله دریافت محتوا تا واریز برای بار اول به رسانهها رو خودم انجام میدادم که اگر فقط ۱ نفر تو تیم کارش رو درست انجام نمیداد من هم هیچکاری نمیتوانستم پیش ببرم.
سیستم مارکتینگ آچاره یک سیستم یکپارچه آنلاین بود که تمام تسکها و کمپینها داخل سیستم مشخص بود، به راحتی میشد متوجه شد چه مقدار سفارش با امارهای مختلف با چه بودجههایی تبلیغاتی در حال اجراست، نکتهای که وجود داشت نادیده گرفتن ورودیهای آچاره از وبسایت بود، چند روزی به دیباگ پرداختم و نکته جالب ایندکسهای ۱ ۲ هفته ای بود که برای محتواها داخل وبسایت آچاره اتفاق میافتاد، ما این نرخ رو زیر ۱ ثانیه داخل وبسایت تماشا داشتیم و این خبر بدی بود، خبر خوب هم شناسایی مشکل بود. تو مرحله اول برای افزایش سرعت کارم یک برنامه و کلندر محتوایی برای وبسایت آماده کردم.
این برنامه محتوای وبسایت رو به صورت کامل با برنامه کمپینهای سوشیال مدیا و اینفلوینسد مارکتینگ هم مسیر میکرد که در نهایت باعث یکپارچگی فضای آنلاین میشد، این یک اتفاق عالی بود که رشد سفارشات رو تو چند ماه به رشد ۴۰۰٪ در وبسایت رسوند و وبسایت خیلی سریع خودش رو سوشیال مدیا داشت میرسوند و این برای من خوشحال کننده بود که بدون هیچ بودجهای داشت این اتفاق می افتاد، اما یک مشکل بزرگ داشتیم ، محدودیت زمان و تیم فنی. چالشهای من با تیم فنی جز تمام نشدنی زندگی کاریم محسوب میشه.
پلتفرم وبسایت آچاره توسط تکنولوزی جاوااسکریپت طراحی شده بود که این باعث میشد یک فرآیند بازخوانی محتوا توسط گوگل بسیار طولانی بشه به این شکل که برای فهم محتوا، گوگل باید محتوا را با زبان جاوااسکریپ از خزندههای خودش دریافت کند از حالت فشرده این محتوا خارج بشه، مراحل ایندکس و فهم گوگل اجرا بشه، محتوا دوباره به شکل جاوا اسکریپت دربیاد و به موتورهای جستجو معرفی بشه و این مسیر طولانی باعث میشد که ایندکس هر محتوا ۱ تا ۲ هفته زمان ببرد از یک طرف دیگر در تستهای لایو سرچ کنسول محتوای رندر شده صفحه با محتوای سورس صفحات که شناساسیی میشد یکسان نبود به این شکل گوگل صفحه “نظافت منزل” را صفحه “کولر ابی” میخواند و این بینظیر بود که راه حل آن بعد از مشورت با محسن طاووسی درآمد. ۲ راه حل داشتیم:
چند سوال اساسی:
بعد از یک ریسرچ مفصل که نتیجهاش به مدیران سازمان ارایه شد مشخص شد که اینکار به قدری برای سازمان مفید است که چند برنامه نویس متمرکز برای این کار استخدام شود و کار استارت خورد که متاسفانه به دلایل شخصی نتوانستم زمان زیادی در سازمان بمانم و این کار را تمام کنم، اما امروز اگر وبسایت آچاره را ببینید این اتفاق به خوبی افتاده و از این بابت خوشحالم.
بعد از یک حضور کوتاه و ناموفق در ایسفر و تجربه ۳ ماهه فریلنسری عالی از لحاظ درآمدی وارد یک فضای جدید و بینظیر شدم، زمانی که در استارتاپهای قبلی حضور داشتم همیشه دوست داشتم من اون شخصی باشم که برای برندهای مختلف کارهای جدید میتونه انجام بده و نیازشون رو برطرف کنه، در تمام بیزینسهایی که بودم به دلیل سرعت بالا تو کار زمان زیادی رو اضافه میآوردم که میتونستم کنار کارم چیزهای جدید هم خلق کنم پس نیاز داشتم اینبار وارد مجموعهای بشم که تمام این موارد رو داشته باشه، هم کارها به میزان کافی زیاد باشه و هم با برندهای زیادی کار کنم.
شروع کار من در ایران نوین یک اتفاق بینظیر بود، دستم برای انجام هر نوآوری باز بود و ابتدا وارد تیم استراتژی شدم که به سرپرستی الهام یاوری در حال شکل گیری بود و سرمایه گزاری زیادی برای این تیم شده بود اما راستش من اومده بودم که یک کار بزرگ انجام بدم پس خوب دیدم، خوب شنیدم و خوب تصمیم گرفتم، سختترین و با ارزشترین کاری که میتونستم انجام بدم رو انتخاب کردم و قدم برداشتم، با موافقت و حمایت شهروز شفیعی و الهام یاوری تیم SEM رو با ۱ قرارداد استارت زدم و ما تو این مرحله به ابزارهای زیادی نیاز داشتیم که در اواسط مسیر میلاد شولی هم به ما کمک زیادی کرد و دستاوردهای زیر را بعد از ۱۷ ماه به دست آوردیم:
تعداد ۱۸۰ پروپوزال منحصر به فرد و یونیک برای هر برند در ۱۳ ماه
بیش از ۴۰ رونوشت از مراحل اجرای فرآیند در ۱۶ ماه
ایجاد بریفهای استاندارد برای ۷ واحد داخلی و متناسب برای هر نوع مشتری
بیش از ۶۰ رونوشت از پروسه های اجرایی درون تیمی با رویکردهای رفتاری و سازمانی متفاوت
بیش از ۲۰ رونوشت از پروسه های تیم های داخلی همگام با ۸ واحد مستقل
ایجاد ۱۵ پروسه منحصر به فرد برای هریک از طرفین قرارداد
ایجاد ۳۰ تا ۵۰ درصد سود برای سازمان به صورت مستقیم از قراردادهای SEO
در این مسیر برای بهینه سازی اثربخشی بیشتر کمپینها محصولاتی هم از سمت تیم SEM طراحی شد و در نهایت به رشد کل تیم کمک زیادی میکرد که به تفکیک میشود از هرکدام این محصولات به عنوان یک هک رشد یاد برد. Voiceno-وویسنو یکی از جذابترین محصولاتی بود که تونستم توسعه بدم و کاری که در سال ۹۴ رو نتوانستم با رضا شوخ چشم انجام بدهم امروز استارت آن را بزنم و به مرحله فروش برسانم، کمپین های گوگل ادز، PR و SEO Branding محصولات دیگری بود که در دپارتمان SEM ساخته شدهاند و به مشتریان خدمت کردند.
بعد از گذشت ۱۷ ماه که هیچ اثری از SEO و SEM در کانون ایران نوین نبود، امروز به یک تیم ۵ نفره افتخار میکنم که با کمترین تعداد توانستیم کارهای بزرگی انجام دهیم. تیمی که ۱۰ متخصص کاربلد و حرفهای رو تو مسیر زندگیشون قرارداد و برای سازمان و سرمایهگزاران ارزش افزوده خلق کند.
پیام مستقیم در واتساپ